با این تفاسیر بهتر است بارسلونا از همین فردای الکلاسیکو تغییر را آغاز کند. نه تغییرات گسترده در نفرات، بلکه ایجاد تغییر در تفکرات. آنها ممکن است بازی با پای ضعیف تراشتگن درون دروازه را به امید بهتر شدن اوضاع در چند سال آینده همزمان با بالا رفتن سن و تجربه حضور این سنگربان 24 ساله آلمانی تحمل کنند اما این صبوری را نمی توان به کل تیم تعمیم داد. وقتی کیفیت بازی ماسکرانوی 32 ساله به شدت کاهش پیدا کرده است و او کمبود سرعت را مدام با تکل هایش جبران می کند و یا نداشتن یک دفاع راست واقعی که مدام کنار خط در رفت و آمد باشد، قدرت حفظ توپ بارسا در زمین خودی کاهش پیدا می کند و این مساله آنها را از فلسفه فوتبالی خود کاملاً دور می سازد.
جالب آنکه در بین 6 نفر عقب زمین آبی اناری ها، تنها این بوسکتس است که با تسلط بالا روی توپ، به تنهایی قدرت حفظ توپ دارد و در کمال تعجب، گومز پرتغالی که سبک بازی اش بی شباهت به بوسکتس نیست، به جای آنکه جانشین او باشد، در کنار او بازی می کند تا غیبت دنیس سوارز تکنیکی و بازیساز یا حتی سرخی روبرتوی پاسور در کنار بوسکتس به شدت احساس شود. واقعا جای تعجب دارد، بارسایی که احتیاج مبرم به پیروزی برابر کهکشانی های آمده برای نباختن داشت با چه ایده ای گومز کمتر خلاق را از ابتدا در زمین داشت و پس از پیش افتادن بازی، برای حفظ نتیجه این هافبک پرتغالی جای خود را به بازیکنی کمتر درگیر شونده دادکه از لحاظ سرزنی هم از او ضعیف تر بود!
مشکلات خط هافبک آبی اناری ها شاید با بازگشت اینیستا به میادین کمتر شود اما حل نخواهد شد. واقعیت این است که بارسا نمی تواند بدون جانشین برای او خیلی به حیاتش، هرچند همین قدر بی رمق ادامه دهد. گم بودن نقش راکیتیچ هم دیگر عامل تضعیف و معضل تاکتیکی بارسای این روزهاست. هافبک کروات بارسا به شدت کم اثر شده و به همین دلیل هم هست که مدام در هر بازی تعویض می شود.
زدن دو شوت در چارچوب در طول 90 دقیقه بازی الکلاسیکو و تنها یک ضربه در دیدار گذشته برابر سوسیه داد نیز نشان می دهد مثلث MSN این روزها فقط اسم قشنگی دارد و کاربردش را در بازی تیمی از دست داده، وگرنه مسی تا این حد در خط حمله بارسا احساس تنهایی نمی کرد که برای به دست آوردن تنها فرصت گلزنی اش برابر رئال، منتظر ورود اینیستا به زمین باشد. در واقع لوئیس سوارز به شدت در محوطه جریمه حریفان خودخواه و البته عجول شده است (شاید می خواهد از آخرین و معدود فرصت های دوران اوجش برای تصاحب توپ طلا استفاده کند!) و نیمار بیشتر برای سرگرمی دریبل می کند تا موقعیت سازی. این دریبل ها حتی چشم نواز اما بازی را از ریتم می اندازد. البته گناه اصلی در تنها ماندن مسی در خط حمله بارسا، لوئیس انریکه است که با خریدی ناموفق به نام پاکو آلکاسر خیال دو بازیکن کناری مسی را از داشتن رقیب راحت کرده و با وجود عملکرد خوب توران در ابتدای فصل، از بازیکن ترک تیمش در خط حمله بهره نمی گیرد.
با وجود الکس ویدال، جرمی متئو، پاکو آلکاسر و بازیکنانی از این دست، بارسا برای نقل و انتقالات زمستانی که اتفاقاً به زودی و همین روزها آغاز می شود هم گزینه های زیادی برای فروش در اختیار دارد که با این کار دست کم فرصت کسب تجربه را به کسانی بدهد که امیدی به پیشرفت سریعشان هست. آنها که می توانند بارسا را خیلی زود و تا وقتی هنوز مسی و اینیستا هستند به تیم درخشان سابق تبدیل کنند و تا فرصت کسب جام هست با بیشترین تعداد ممکن به آنها دست پیدا کنند.
نویسنده: مهدی بشکنی