چند سال پیش از بزرگی شنیدم که میگفت: «تفکر هر کس با فضای رشد او هماهنگ است. درست مثل دغدغههای یک جامعه که همگام با گذر زمان و متناسب با دوران، متغیر است. پس بهترین انتخاب برای حل تمام مشکلات، استفاده از جوانان رشدیافته در آغوش همان مشکلات است.» به راستی مفهومی عمیقیست که از آن روز ذهن مرا به خود مشغول کرده بود، که آیا واقعا همیشه جوانان مناسبترین انتخاب هستند؟ پاسخ این سوال زمانی برایم روشن شد که دنبال یک مثال تماما تصدیق کننده در این رابطه بودم و فقط یک واژه به ذهنم خطور کرد؛ واژهی "فوتبال" ...
***
از کودکی تا آغاز یک رستگاری بزرگ؛
غروب سی ام دسامبر 1999 بود که صدای گریهی ممتد از انتهاییترین اتاق بیمارستان به گوش رسید. پسربچهای پا به خانواده ای فقیر در جزیرهای محروم میگذاشت؛ گویان. یکی از مناطق آنسوی آب فرانسه که در آمریکای جنوبی و همسایگی برزیل قرار داشت، اما متعلق به فرانسویها بود. سرزمینی که به هیچ رویایی و هیچ استعدادی اجازهی خودنمایی نمیداد. خانوادهی تودیبو اما به فرانسه رفتند و در آنجا ساکن شدند.
در سال 2007 بازی درخشان ژان کلر تودیبو در مسابقات محلاتی، مورد توجه مسئولان آکادمی کوچک لس لیلاس قرار گرفت و ژان هشت ساله مشغول به بازی در این تیم شد. هرچند که آکادمی باشگاه لس لیلاس، آکادمی بزرگ و معروفی نبود، اما ژان کلر تودیبو خیلی زود در میان تیمهای نونهالان، به عنوان آیندهی فوتبال فرانسه معرفی شد.
درخشش او ادامه دار بود و هر سال بیشتر و بیشتر میشد. آیندهی روشن این ستاره بر همگان مبرهن بود و همین سبب شد که باشگاههایی مانند مارسی و موناکو، جهت خرید این بازیکن به پا خیزند. اوضاع برای او خوب پیش میرفت و جداییاش از لس لیلاس و پیوستن به آکادمی مارسی بسیار برای او محتمل بود، تا اینکه اتفاقی ناگوار در 24 می 2010 سرنوشت او را دستخوش تغییر کرد.
تودیبوی نوجوان در راه برگشت از تمرین بود که با خودرویی تصادف کرد و استخوان پای چپش که با آن غوغاگر لس لیلاس بود، از چندین ناحیه دچار شکستگی شد. او تا یک سال نباید هیچ ورزشی انجام میداد و ممکن بود ورزش حرفهای تا ابد برای او منع شود.
باشگاه لس لیلاس متوجه بود که آیندهای برای این بازیکن وجود ندارد و میخواستند قرارداد او را فسخ کنند. اتفاقی که همان روحیهی اندک تودیبو که برای بازگشت به دوران اوجش داشت را نابود میکرد. در این شرایط اما یک نفر در حمایت از او برخواست، و آن هم مربی او در تیم لس لیلاس بود که درخشش مجدد تودیبو را تضمین کرد و نام تودیبو را میان بازیکنان لس لیلاس نگه داشت.
یک سال خانهنشینی مطلق و دو سال منع از ورزش حرفهای به سرعت گذشتند. اواخر 2013 بود که او پس از سه سال دوری کامل و پنج ماه تمرین سنگین، بالاخره به میادین بازگشت و به مرور تبدیل به همان تودیبوی سابق شد.
در تابستان 2016 آکادمی تولوز ژان کلر تودیبو را به خدمت گرفت. تودیبو در مجموع دو فصلی که در تیم تولوز بی بود، 9 بازی بیشتر انجام نداد، اما عملکرد قابل قبول او در همین 9 بازی موجب شد که در تابستان 2019 او به تیم اول تولوز وارد شود. او 10 بازی برای تیم اول تولوز در طول فصل انجام داد و یک گل حساس هم در برابر تیم رن به ثمر رساند. قرارداد او با تولوز تا پایان سال 2019 بود.
علیرغم اصرار سران باشگاه تولوز، شخص ژآن تودیبو مایل به تمدید قرارداد نبود. از طرفی مقصد بعدی تودیبو، با توجه به بازی های کمی که انجام داده بود، از میان تیم های درجه دوی لیگ یک فرانسه پیشبینی میشد. اما در همین حال باشگاه بارسلونا برای خرید این بازیکن به عنوان بازیکن آزاد اقدام کرد، اقدامی که احتمالا رابط و عامل اصلی آن، اریک آبیدالی بود که استعدادهای فرانسوی زیادی را برای پیوستن به بارسلونا شناسایی کرده بود. از طرفی مصدومیتهای پیاپی اومتیتی و سن بالای پیکه، بارسلونا را به فکر خرید یک مدافع آینده دار میانداخت. قرار بود این انتقال در تابستان نهایی شود اما بارسلونا زودتر از موعود مشخص تودیبو را به نیوکمپ آورد. در همان زمان اندک باقیمانده تا پایان فصل، تودیبو 2 بازی برای بارسلونا انجام داد که در اولین بازیاش در برابر هوئسکا به عنوان بهترین بازیکن زمین انتخاب شد. اکنون او چهارمین مدافع فصل پیش رو، و شاید بهترین گزینهی مرکز خط میانی بارسلونا برای سالهای آینده است.
ویژگیهای ژان کلر تودیبو
همانطور که گفتیم، تودیبو چهارمین مدافع بارسلونا در فصل پیش رو است، اما با این حال توانایی و ویژگیهای این جوان فرانسوی، آنقدری چشمنواز است که بتوان شانس او را برای بازی در ترکیب بارسلونا، بالا دانست؛
پای تخصصی: والورده فصل گذشته سه مدافع میانی در اختیار داشت و با این سه مدافع، انواع زوجهای دفاع میانی را امتحان کرد. مشکل اصلی این سیستم این بود که لنگله و اومتیتی، هر دو چپ پا بودند و در کنار هم، دشوار بازی میکردند. اگر والورده امسال هم قصد تغییر پیاپی زوج دفاع میانی خود را داشته باشد، تودیبوی راست پا فقط پیکه را به عنوان رقیب در کنار خود میبیند و والورده نیز برای استراحت دادن به پیکه، مجبور به بازی دادن همزمان دو مدافع چپ پا نخواهد بود.
قدرت بدنی بالا: تودیبو یک مدافع شدیدا توپ گیر است و این مهارت خود را مدیون استحکام بدنیاش است. او به راحتی و البته بدون خطا، قادر به بازپس گیری توپ از پشت سر بازیکن حریف است. ویژگیای که موجب میشود چشم امیدمان در ضد حملههای حریف، به تودیبو باشد.
سرعت بالا: شاید اگر سطحینگر برخورد کنیم، سرعت بالا برای یک مدافع میانی آپشن چندان مهمی به نظر نرسد، اما اگر نگاهی به بازی تودیبو بیندازیم متوجه تغییر مکان ممتد تودیبو در عرض و حتی طول زمین میشویم. سرعت بالای تودیبو، میتواند حریف را در ایجاد ضدحمله ناکام بگذارد. اگر او در زمین حریف باشد به سرعت بازمیگردد و اگر در هنگام ضدحمله در پست خود حاضر باشد، به سرعت خلا ایجاد شده در رویایی با بیش از یک مهاجم را پر خواهد کرد.
پاسهای کوتاه: یکی از مهمترین ویژگیهای یک مدافع میانی شایسته، توانایی پاسکاری کوتاه است که ژان کلر تودیبو کاملا در این امر ماهر است. به طوریکه درصد پاسهای صحیح او در 12 بازیای که در سطح اول فوتبال انجام داده، 92 است.
بازی با توپ: تودیبو یک مدافع نترس، دقیق و صدالبته ماهر در بازی با توپ است و معمولا پرس مهاجمان حریف را ناکام میگذارد و بسیار کم پیش میآید که توپی توسط او لو برود.
نبرد هوایی: جدای از سرزن بودن تودیبو، قد 1 متر و 90 سانتی متری این مدافع جوان، موجب میشود که علاوه بر نبرد زمینی، نبرد در هوا نیز با این بازیکن دشوار باشد. همین امر باعث میشود که بازیسازی از طریق پاسهای بلند برای هافبکها و مدافعان تیم حریف تا حدودی غیرممکن شود.
تکل صحیح: بیشتر از هر چیز دیگری، تودیبو به خاطر تکلهای بلند و دقیقش شهره است. هرچند که او کم تکل میزند، اما به خاطر پاهای بلندی که دارد، معمولا تکل منجر به خطا از او دیده نمیشود.
***
... پاسخ این سوال زمانی برایم روشن شد که دنبال یک مثال تماما تصدیقکننده در این رابطه بودم و فقط یک واژه به ذهنم خطور کرد؛ واژهی "فوتبال". ورزشی که از همان بدو ابداعش، افراد زیادی را در مقامهای مختلف دیده است. افرادی که همگی میآمدند و میرفتند و زحمات خود را به دست جوانان میسپردند. اما چیزی که در نهایت مانده و خواهد ماند، میراث بزرگی است که نام همهی آنها را جاودانه میسازد؛ میراث بزرگی که فوتبال را پایدار نگاه میدارد ...