رونالدینیو فصل اول حضورش در بارسلونا در محاصره هلندی ها بود.از کلایورت و کوکو گرفته تا رایزیگر و اوورماس.اما فصل بعد رایکارد شش بازیکن هلندی را فروخت و با خرید دکو و آلبرتینی و ادمیلسون و سیلوینیو و بلتی و ژولی،یک بارسای جدید را عرض کرد و البته همراه با جایگزین کردن تدریجی نسل طلایی کاتالون ها.یعنی پویول و جوانانی مثل ژاوی و اینی یستا.
این بارسای جدید مجموعه ای از بازیکنان خوب بود اما فکر رقابت با رئال مادرید کهکشانی هم خنده دار به نظر می آمد اما آن بارسا به همه چیز رسید.آن هم با بازیکنان متوسط(رو به بالا) مثل ژولی و دکو و آلبرتینی و بلتی و سیلوینیو.هنوز نه ژاوی و نه پویول و نه اینی یستا به بازیکنان بزرگی بدل شده بودند و مسی هم نوجوانی بود که در تمرینات پایه پای تیم اصلی وقت گذرانی می کرد.
آن بارسلونا اما نقطه آغاز یک انفجار بزرگ در فوتبال جهان بود.تبدیل فوتبال از یک بازی سخت و خشن و نفسگیر به یک نمایش پرهیجان و جشم نواز،معمار این اتفاق فقط و فقط رونالدینیو بود.این نبرد یک نفره او بود علیه ستاره های پرشمار رئال مادرید و حریفان بزرگ انگلیسی و ایتالیایی.کاری که او در سال های 2005تا 2007انجام داد مثل مجموعه آثار گری کوپر و هنری فاندا می ماند.
فیس،سرگرم کننده و سینمایی همچون آثار تخیلی اسپیلبرگ متحول کننده..او عنصر نمایش را به بهترین شکل ممکن به زمین چمن بازگرداند.او فوتبال را به متاعی نفیس و تماشایی بدل کرد.به یک چیز جادویی.و این کارها را در سن 22 تا 26سالگی انجام داد.شاعر بزرگ فوتبال و خب مثل همه برزیلی ها در گذر از 27 سالگی،احساس خستگی و سیری به سراغش آمد.وزنش زیاد شد و تفریحاتش اضافه. در 27 سالگی با آمدن پپ،بارسلونا را ترک گفت و او رفت تا مثل رونالدو و آدریانو و دیگر ستاره های معاصر برزیلی به تدریج از قالب فوتبالیست حرفه ای به یک سرگرم کننده محض تبدیل شود.باورنکردنی است اما او یازده سال است که بارسا را ترک کرده و پریروز که بازنشسته شد تازه 37 سالگی رسیده است.فوتال جهان در خیزش دوباره اش در هزاره سوم و رونق حیرت انگیزش به چند اسم خاص بیش از بقیه مدیون است.شاید شما رقابت مسی-رونالدو را بزرگ ترین عامل این خیزش و رونق تصور کنید اما بگذارید سر بسته بگویم:داستان را رونالدینیو شروع کرد......