مصاحبه جذاب لاپورتا : ماجرای خرید رونالدینیو و اتوئو ( بخش دوم )

اختصاصی بارسا نیوز - سایت بارسابوز اقدام به مصاحبه ای با خوان لاپورتا رئیس سابق بارسلونا کرده است . مصاحبه کننده میگوید اگرچه لاپورتا یک تاجر موفق و یک میلیونر است اما او در مصاحبه بسیار متواضع بود اما به هر صورت آنها برای انجام مصاحبه خوش شانس بودند .

لاپورتا در سال 2003 رئیس بارسلونا شد و آن زمان 41 ساله بود . اگر به یاد ندارید بارسلونا در حال تجربه یکی از تاریک ترین دوران خود بود و به سختی به جام یوفا صعود کرد . همچنین باشگاه مشکلات شدید مالی داشت و نمیتوانست هزینه زیادی در نقل و انتقالات انجام دهد .

یوهان کرایف یکی از نزدیک ترین دوستان لاپورتا بود و به او توصیه کرد رونالد کومان یا گاس هیدینگ را به عنوان مربی جدید انتخاب کند اما بارسلونا پول کافی برای دادن حقوق به آنها را نداشت و به همین دلیل لاپورتا اقدام به انتخاب فرانک رایکارد کرد .

بارسلونا همچنین نتوانست با دیوید بکهام قرارداد امضا کند اما موفق شد رونالدینیو را خریداری نماید . بکهام هافبک انگلیسی از وعده های انتخاباتی لاپورتا بود و هرگز شاید بدون چنین وعده ای برنده نمیشد .

لاپورتا در این خصوص گفت :

من درباره حادثه پرتاب کفش به دیوید بکهام توسط مربی اش فرگوسن شنیدم و بنابراین میخواستم بدانم منچستر یونایتد قصد فروش او را دارد . قدم بعدی رسیدن به یک توافق بود و آن کار آسانی بود . با این حال یک توافق محرمانه داشتیم که نباید دو طرف درباره مذاکرات حرفی میزدند .

 

 

فردای آن روز در یک کنفرانس مطبوعاتی وقتی روزنامه نگاری از من درباره انتقال بکهام سوال کرد من آن را تایید کردم . این اشتباه من بود زیرا این اتفاق قبل از صحبت با ایجنت افتاد . من با ساندرو ( راسل ) به نیس سفر کردم و ما با ایجنت بکهام صحبت کردیم . آنها آن زمان به ما گفتند که رئال مادرید هم او را میخواهد و ما فکر کردیم که آنها این حرف را برای افزایش قیمت میزنند .

 

ما با ایجنت های بکهام ملاقات کردیم و از بارسلونا برای او سوغاتی و تصاویری از بناهای تاریخی بردیم تا او احساس راحتی کند . با این حال او کاملا با رئال مادرید بود .

بارسلونا پس از شکست در خرید بکهام در یکی از درخشان ترین انتقال های تاریخ خود اقدام به خرید رونالدینیو کرد . خوان لاپورتا لطفا دراینباره نیز بگویید :

خوشبختانه او برای ما بود , رونالدینیو برای رئال مادرید زشت بود ( با خنده ) . بنابراین وقتی ما میخواستیم با او قرارداد امضا کنیم مادرید تلاشی برای متوقف کردن ما انجام نداد .

مشکل برای آوردن اتوئو

ساموئل اتوئو یکی از بهترین خریدهای تاریخ باشگاه بوده است . با اینحال خرید او کار آسانی نبود زیرا او بازیکن رئال بود و مادرید نمیخواست به رقیب خود بازیکن بفروشد .

لاپورتا درباره اتوئو گفت :

ساموئل میخواست به بارسلونا بیاید اما حق اقتصادی او 50 درصد برای مایورکا و 50 درصد برای رئال مادرید بود . در اولین جلسه همه نشستیم و روسای مایورکا و رئال مادرید و من آنجا بودیم .

 

اولین پیشنهاد من 15 میلیون یورو بود که رئیس مایورکا از قبل موافقت کرده بود . رئیس مایورکا آن زمان فکر میکرد که رئال نیز موافق پیشنهاد است ( به خاطر قانون سهمیه بازیکنان خارجی ) . فلورنتینو پاسخ داد " مایورکا نمیفروشد " . بنابراین من پیشنهاد به 20 میلیون افزایش دادم . با این حال فلورنتینو دوباره گفت " مایورکا نمیفروشد " و حتی قول داد اگر زیاد فشار بیاورم او تمام تلاش خود را برای آسیب به بارسلونا انجام میدهد .

 

پس از این ماجرا اتوئو با من به صورت تلفنی تماس گرفت . او گفت " من میدانم چه اتفاقی افتاده و بسیار عصبانی هستم . فردا من در رسانه ها درباره تمام پول های سیاهی که مایورکا به من پرداخت کرده میگویم " . من از اتوئو خواستم چنین کاری انجام ندهد .

چه شد اتوئو آمد ؟

عصبر قبل از پرواز به چین برای مسابقات تابستانی من با یکی از اعضای جدید هیئت مدیره مایورکا دیدار کردم و او من به گفت که مایورکا این پیشنهاد را رد کرد زیرا اعضای قدیمی طرفدار رئال مادرید بودند . اما اکنون اکثر اعضا از بارسلونا حمایت میکنند و اگر پیشنهاد 23 میلیون یورویی ارائه دهید پذیرفته میشود . همچنین گفت که آنها به رئال نیز برای فروش فشار می آورند .

 

سپس من با اتوئو قبل از سفر به چین صحبت کردم و از طریق فکس پیشنهاد را فرستادم . فلورنتینو دوباره عصبانی شد اما من گفتم که به این مهاجم نیاز داریم و اتوئو خواهد آمد و مادرید از این انتقال پول زیادی کسب خواهد کرد .

 

در قرارداد بین مایورکا و مادرید نوشته شده بود که اگر مایورکا پیشنهادی را برای اتوئو قبول کند رئال 9 روز فرصت برای بررسی و پاسخ دارد . وقتی به بارسلونا برگشتیم منتظر پاسخ " نه " مایورکا بودیم اما فلورنتینو به من زنگ زد و گفت " تو اینو گرفتی " .

 

اتوئو فوق العاده بود و از اینکه من او را به اینجا آوردم خدا را شکر کرد . هرگلی که ساموئل زد او در میادین استاید و به من سلام کرد . ما آن موقع 90 کارمند داشتیم که همه به ساختار مدیریتی احترام میگذارشتند و هرکسی چیزی میخواست پیش مسئول مربوطه میرفت . ساموئل چطور ؟ساموئل همیشه مستقیما پیش من می آمد .

بخش بعدی این مصاحبه واقعا خواندنی به زودی