بارزترین نمونه ان درتیم رم درفصل 2005-2006 بود که به صورت حرفه ای توسط اسپالتی به اجرا درامد. شاید هیچ کس تاکنون بهتر از فرانچسکو توتی در آن ترکیب، نقش شماره 9 کاذب را بازی نکرده باشد. در ترکیب آن زمان آث رم وچینیچ مونته نگرویی بعنوان نوک هدف و جابجایی او با چهار هافبک دیگر و بهم زدن نظم دفاعی حریف بی نظیر بود.
نمونه موفق دیگر اسپانیا یورو 2012 بود همواره سعی اسپانیا در یورو 2012 بر این بوده که بعد از ارسال های پاس های متعدد در میانه میدان و خسته کردن ذهن حریف توپ را به کناره ها برای ارسال پاس به عقب ببرد و این نمونه گلی است که در فینال سیلوا به ثمر رساند و یا توپ را به فضای پشت مدافعان حریف بفرستد که می توان گل آلبا را در مصاف با ایتالیا مثال زد.البته این گونه نبوده که هر 6 هافبک وارد منطقه یک سوم دفاعی حریف شوند اما یکپارچه عمل می کردند. بازیکنی که با توجه به شرایط بازی موقعیت خوبی برای نزدیک شدن به دروازه حریف پیدا می کرد دست به نفوذ می داد، بازیکنی روی دست می آمد و بازیکن دیگر در نقش حامی عمل می کرد.
این سیستم برتری عددی را در میانه میدان به وجود می آورد و طبیعتا تیمی که برنده میانه میدان باشد بخت بیشتری برای رسیدن به پیروزی خواهد داشت.
اما برای اجرای این سیستم همه ۶ بازیکن در میانه زمین میتوانند بچرخند ، حمله کنند و دفاع کننددرواقع سیستم بدون مهاجم پاداشی را برای پاسکاری های سریع و دقیق در میانه زمین قرار می دهد ، چیزی که امروزه به خوبی انجام می شود . البته روزهایی خواهد بود که پاسکاری نمی تواند تلنگر خاصی را بزند ، یا زمانی که یک تیم تحت فشار رو به عقب است و نیاز به یک روزنه برای دفع این فشار دارد. هرچند کارشناسان انتظار داشتند که این مدل بازی به عنوان مدل پایه فوتبال جهان در آینده جهان بکار گرفته شود، اما استقبال چندانی از آن درسطح وسیعی از طرف مربیان جهان صورت نگرفت.