چند عکس فان و تعدادی جوک
زمان ارسال : شنبه 14 فروردین 1400
ﺷﺮﺍﯾﻂ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺟﻮﺭﯼ ﺷﺪﻩ که
.
.
ﻧﺪﺍﯼ ﺩﺭﻭﻧﻢ رو ﻓﺮﺳﺘﺎﺩﻡ ﺗﻮی ﯾﻪ ﺷﺮﮐﺘﯽ ﻣﻨﺸﯽ ﺷﺪﻩ !
ﮐﻮﺩﮎ ﺩﺭﻭﻧﻢ ﺭﻭ ﮔﺬﺍﺷﺘﻢ ﺳﺮﭼﻬﺎﺭ ﺭﺍﻩ ﻓﺎﻝ ﻣﯿﻔﺮﻭﺷﻪ !
ﺧﻮﺩﻣﻢ ﮐﻪ ﺑﺎ ﭘﺮﺍﯾﺪ ﻣﺴﺎﻓﺮ ﮐﺸﯽ ﻣﯿﮑﻨﻢ !
اون روی سگمم تو یه باغ نگهبانی میده !
تنها کادویی که تو زندگیم گرفتم سرصف مدرسه بود. بعدها فهمیدم که آقام واسه این که پیش شاگرد ممتازا کم نیارم خودش گرفته. اونم وقتی آوردم خونه بازش کردم دیدم زودپزه هیچوقت نمیبخشمت مرد کمرمو شکستی
وقتی سعدی به چند نفر شماره داده
شب یکیشون زنگ میزنه، نمیدونه کدومه میگه:
ملکا مها نگارا، صنما، بتا،بهارا
متحیرم ندانم، که تو خود چه نام داری
ﮐﺎﺵ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ "ﻫﻤﺴﺮ" ﻫﻢ ﻣث ﺍﻧﺘﺨﺎﺑﺎﺕ ﺭﯾﺎﺳﺖ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺑﻮﺩ
ﭼﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﺎﻣﺰﺩ ﺑﻪ ﻭﺳﯿﻠﻪ ﻯ خانواده ﺗﺄﯾﯿﺪ ﺻﻼﺣﯿﺖ ﻣﯿﺸﺪﻥ
ﻣﯿﻮﻣﺪﻥ ﺍﺯ ﻫﻨﺮﻫﺎ ﻭ ﺑﺮﻧﺎﻣﻪ ﻫﺎﺷﻮﻥ ﻣﯿﮕﻔﺘﻦ
ﺑﻌﺪﺵ ﻣﻨﻢ ﺳﺮﻓﺮﺻﺖ ﺑﺎ ﺑﺼﯿﺮﺕ ﻭ ﺁﮔﺎﻫﯽ ﻫﻤﺴﺮ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﮑﺮﺩﻡ
ﻭ ﻫﺮ ﭼﻬﺎﺭ ﺳﺎﻝ ﯾﮑﺒﺎﺭ ﺣﻤﺎﺳﻪ ﺩﯾﮕﺮﯼ ﻣﯽ ﺁﻓﺮﯾﺪﻡ!
دستشویی پارک بودم یکی در زد.
گفت: سلام خوبی؟
من با خجالت گفتم: خوبم مرسی!
گفت: چیکا میکنی؟
گفتم: آدم اینجا چیکار میکنه؟
گفت: میتونم الان بیام اونجا؟
عصبی شدم گفتم: هنوز کار دارم.
یهو گفت: بهت زنگ میزنم الان یه اسکل تو دستشویی داره جواب منو میده!!
آفتابه که غش کرد
شلنگ آبم باز بود از دستم در رفت بندرى ميرقصید
اهنو زیبا rain از خوزه فلیسیانو در منبع
لایک و گود پست بدید.
اهان راستی چند عکس در کامنت ها
از اینکه بارسا نیوز را انتخاب کردید متشکریم. به نظر میرسد شما از یک مسدود کننده تبلیغات استفاده میکنید.
تبلیغات به ادامه فعالیت و ارائه خدمات باکیفیت و اخبار بروز کمک میکند.
لطفاً مسدود کننده تبلیغ را غیرفعال کنید و از اخبار بروز سایت لذت ببرید.