هر گاه صحبت از "مدرنيزاسيون فوتبال آلمان" پيش مي‌آيد، نام رالف رانگنيک 72 ساله هم مطرح مي‌شود. بخش پایانی
زمان ارسال : چهارشنبه 22 بهمن 1399
"سمفوني آلماني"
بعد از اين فصل ليگ قهرمانان اروپا، اين تنها انگليسي‌ها نيستند که از کيفيت مربيان آلماني در حيرت‌اند.اين براي اولين بار در تاريخچه اين رقابت‌ها بود که سه مربي از يک کشور در نيمه‌نهايي حضور داشتند. در نهايت هم دو مربي آلماني -فليک و توخل- بايرن مونيخ و پاريس را به فينال رساندند که با پيروزي فليک، دستيار سابق يواخيم لو -سرمربي تيم قهرمان جام جهاني 2014 به پايان رسيد. اين در حالي است که مشهورترين مربي آلماني حال حاضر فوتبال جهان، يعني يورگن کلوپ که پارسال ليورپول را قهرمان اروپا کرد، امسال غايب مراحل پاياني اين رقابت‌ها بود.
"تز دکتري" ناگلزمان
اين موفقيت بين‌المللي مربيان آلماني پرسش‌هاي زيادي را به وجود آورده است. به خصوص با توجه به اينکه فوتبالي که تيم‌هاي زير نظر اين مربيان آلماني بازي مي‌کنند هم جذاب است و ديگر هيچ ارتباطي به آن وجهه سابق فوتبال قدرتي و "ماشيني" آلمان ندارد.
يوليان ناگلزمان امروز يکي از احترام‌برانگيزترين مربيان حال حاضر فوتبال جهان است. با تاکتيکي که او اتلتيکوي ديگو سيمئونه را حذف کرد، از نظر روزنامه اسپانيايي "موندو ديپورتيوو" کار يک تئوريسين بود: "ناگلزمان تز دکتري خود را در ليسبون مي‌نويسد."
ناگلزمان حالا چنان اعتباري دارد که حتي مربيان مطرح جهان هم دوست دارند از شيوه‌هاي تمريني او به هر طريقي شده سردربياورند. به همين دليل اريک تن‌هاگ، سرمربي آژاکس آمستردام، آلفرد شرودر که سه سال در هوفن
هايم دستيار ناگلزمان بود را سال 2018 به عنوان دستيار به خدمت گرفت.
گفته مي‌شود اين همکاري با ناگلزمان در استخدام شرودر به عنوان دستيار رونالد کومان، سرمربي جديد بارسلونا هم بي‌تاثير نبوده است.
بازيکنان معمولي
اما نقطه مشترک کلوپ 53 ساله، فليک 55 ساله، توخل 46 ساله و ناگلزمان 33 ساله در چيست؟
شايد جالب‌ترين اشتراک اين باشد که به استثناي هانسي فليک که صد بازي براي بايرن مونيخ انجام داده، سه مربي ديگر هيچ کدام بازيکنان مطرحي نبوده‌اند و زود وارد دنياي مربيگري شدند.
توخل و ناگلزمان که به دليل آسيب‌ديدگي در سنين جواني کفش‌هاشان را آويختند و خيلي زود مدرک مربيگري گرفتند. تغيير طرز فکر باشگاه‌هاي بوندس‌ليگا هم بي‌تاثير نبوده است، اينکه به اين مربيان اعتماد مي‌کنند و به آنها ميدان مي‌دهند و ديگر فکر نمي‌کنند که مربي الزاماً بايد بازيکن بزرگي هم بوده باشد.
توماس توخل براي اولين بار پاري‌سن‌ژرمن را به فينال ليگ قهرمانان اروپا رساند.
مدرک مربيگري آکادمي فدارسيون فوتبال آلمان، ديگر نقطه مشترک اين مربيان است. آکادمي‌اي که در 20 سال گذشته متحول شده و سيستم‌هاي مدرني براي پرورش بازيکن و مربي ايجاد کرده است. البته اگر کسي فکر مي‌کند اين مربيان همه پيرو مدرسه‌اي خاص از "فوتبال آلماني" هستند، در اشتباه است. هر يک از اين چهار مربي سبک و فوتبال نسبتاً متفاوتي بازي مي‌کند.
"مکتب رانگنيک"
با اين حال يک ارتباطي ميان همه اين مربيان وجود دارد و آن هم تاثير پيشرواني است که تئوري‌هاي خود را عملياتي کرده‌اند. مهم‌ترين تئوريسين پيشگام و تعيين‌کننده خط‌مشي نوين در فوتبال آلمان بدون ترديد رالف رانگنيک است.
آن هم نه فقط به دليل اينکه لايپزيگ را با برنامه و فلسفه‌اش ظرف ده سال از دسته پنجم فوتبال آلمان به ليگ قهرمانان اروپا رساند. آنچه اين چهار مربي آلماني را به هم پيوند مي‌دهد، برداشت و خوانش هر يک از فلسفه بازي رانگنيک است که اعتقاد دارد همه جا و همواره بايد به توپ و حريف حمله کرد.
هر گاه صحبت از "مدرنيزاسيون فوتبال آلمان" پيش مي‌آيد، نام رالف رانگنيک 72 ساله هم مطرح مي‌شود.
او سال 1998 در شرايطي که انگار فوتبال آلمان از همه تحولات تکنيکي و تاکتيکي بين‌المللي عقب مانده بود و همچنان با يک لوتار ماتئوس پا به سن گذاشته و کند به عنوان ليبرو بازي مي‌کرد و در رقابت‌هاي بين‌المللي تحقير مي‌شد، به عنوان يک مربي و کارشناس جوان گمنام در برنامه تلويزيوني معروف "اشپورت‌اشتوديو" ظاهر شد.
اگر بخواهيم شاخصه هاي الگوي مديريتي رالف را بررسي کنيم به مواردي ميرسيم که به شرح آن مي پردازيم:
- رالف بر جذب بازيکنان زير 24 سال بسيار اصرار داشته واگر در پي دليل اين خواسته باشيم باز به سبک بازي تيم هاي تحت هدايت او ميرسيم چون اين سبک بازي مسستلزم دودنگي وآمادگي جسماني زيادي بازيکن است براي همين آنها در آکادمي خود از بازيکنان و استعداد هايي بهره مي برند که کمک کننده به سبک بازي آنها باشد. اين را مي توان در استعداد هاي شکوفا شده آنها ديد کساني مانند نبي کيتا ، هالند ، مانه ، ورنر و بسياري از بازيکنان ديگر.
- انتخاب مربيان که بتوانند ادامه دهنده ي سبک رالف باشند زمانيکه رالف از سمت سرمربيگري لايپزيش استعفا داد ناگلزمان را براي فصل بعد برگزيد ناگلزمن به عنوان سرمربي بعد از رالف رانگنيک بهترين گزينه براي حفظ فلسفه بازي لايپزيش بود کسي که در هافنهايم زماني دستيار رالف بوده و حتي توانسته به عنوان سرمربي هافنهايم را به چمپيونزليگ ببرد. اين انتخاب خود شخص رالف بود که با استقبال ناگلزمان همراه شد.
در نتيجه اين موضوع ميتواند سرمشق خوبي براي تيم هاي ديگر باشد و استفاده از يک مربي صاحب سبک در ابعاد مديريتي آنها را در رسيدن به اهدافشان کمک مي کند که نيازمند به برنامه ريزي ، امکانات و هماهنگ سازي ابزار باشگاه با اهداف پيش رو است . اينکه آنها بدانند چه مي خواهند و در مسير رسيدن به اين خواسته ابزار هاي مورد نيازشان را به وجود آورند و به نحو احسن استفاده کنند.
بعد از اين فصل ليگ قهرمانان اروپا، اين تنها انگليسي‌ها نيستند که از کيفيت مربيان آلماني در حيرت‌اند.اين براي اولين بار در تاريخچه اين رقابت‌ها بود که سه مربي از يک کشور در نيمه‌نهايي حضور داشتند. در نهايت هم دو مربي آلماني -فليک و توخل- بايرن مونيخ و پاريس را به فينال رساندند که با پيروزي فليک، دستيار سابق يواخيم لو -سرمربي تيم قهرمان جام جهاني 2014 به پايان رسيد. اين در حالي است که مشهورترين مربي آلماني حال حاضر فوتبال جهان، يعني يورگن کلوپ که پارسال ليورپول را قهرمان اروپا کرد، امسال غايب مراحل پاياني اين رقابت‌ها بود.
"تز دکتري" ناگلزمان
اين موفقيت بين‌المللي مربيان آلماني پرسش‌هاي زيادي را به وجود آورده است. به خصوص با توجه به اينکه فوتبالي که تيم‌هاي زير نظر اين مربيان آلماني بازي مي‌کنند هم جذاب است و ديگر هيچ ارتباطي به آن وجهه سابق فوتبال قدرتي و "ماشيني" آلمان ندارد.
يوليان ناگلزمان امروز يکي از احترام‌برانگيزترين مربيان حال حاضر فوتبال جهان است. با تاکتيکي که او اتلتيکوي ديگو سيمئونه را حذف کرد، از نظر روزنامه اسپانيايي "موندو ديپورتيوو" کار يک تئوريسين بود: "ناگلزمان تز دکتري خود را در ليسبون مي‌نويسد."
ناگلزمان حالا چنان اعتباري دارد که حتي مربيان مطرح جهان هم دوست دارند از شيوه‌هاي تمريني او به هر طريقي شده سردربياورند. به همين دليل اريک تن‌هاگ، سرمربي آژاکس آمستردام، آلفرد شرودر که سه سال در هوفن
هايم دستيار ناگلزمان بود را سال 2018 به عنوان دستيار به خدمت گرفت.
گفته مي‌شود اين همکاري با ناگلزمان در استخدام شرودر به عنوان دستيار رونالد کومان، سرمربي جديد بارسلونا هم بي‌تاثير نبوده است.
بازيکنان معمولي
اما نقطه مشترک کلوپ 53 ساله، فليک 55 ساله، توخل 46 ساله و ناگلزمان 33 ساله در چيست؟
شايد جالب‌ترين اشتراک اين باشد که به استثناي هانسي فليک که صد بازي براي بايرن مونيخ انجام داده، سه مربي ديگر هيچ کدام بازيکنان مطرحي نبوده‌اند و زود وارد دنياي مربيگري شدند.
توخل و ناگلزمان که به دليل آسيب‌ديدگي در سنين جواني کفش‌هاشان را آويختند و خيلي زود مدرک مربيگري گرفتند. تغيير طرز فکر باشگاه‌هاي بوندس‌ليگا هم بي‌تاثير نبوده است، اينکه به اين مربيان اعتماد مي‌کنند و به آنها ميدان مي‌دهند و ديگر فکر نمي‌کنند که مربي الزاماً بايد بازيکن بزرگي هم بوده باشد.
توماس توخل براي اولين بار پاري‌سن‌ژرمن را به فينال ليگ قهرمانان اروپا رساند.
مدرک مربيگري آکادمي فدارسيون فوتبال آلمان، ديگر نقطه مشترک اين مربيان است. آکادمي‌اي که در 20 سال گذشته متحول شده و سيستم‌هاي مدرني براي پرورش بازيکن و مربي ايجاد کرده است. البته اگر کسي فکر مي‌کند اين مربيان همه پيرو مدرسه‌اي خاص از "فوتبال آلماني" هستند، در اشتباه است. هر يک از اين چهار مربي سبک و فوتبال نسبتاً متفاوتي بازي مي‌کند.
"مکتب رانگنيک"
با اين حال يک ارتباطي ميان همه اين مربيان وجود دارد و آن هم تاثير پيشرواني است که تئوري‌هاي خود را عملياتي کرده‌اند. مهم‌ترين تئوريسين پيشگام و تعيين‌کننده خط‌مشي نوين در فوتبال آلمان بدون ترديد رالف رانگنيک است.
آن هم نه فقط به دليل اينکه لايپزيگ را با برنامه و فلسفه‌اش ظرف ده سال از دسته پنجم فوتبال آلمان به ليگ قهرمانان اروپا رساند. آنچه اين چهار مربي آلماني را به هم پيوند مي‌دهد، برداشت و خوانش هر يک از فلسفه بازي رانگنيک است که اعتقاد دارد همه جا و همواره بايد به توپ و حريف حمله کرد.
هر گاه صحبت از "مدرنيزاسيون فوتبال آلمان" پيش مي‌آيد، نام رالف رانگنيک 72 ساله هم مطرح مي‌شود.
او سال 1998 در شرايطي که انگار فوتبال آلمان از همه تحولات تکنيکي و تاکتيکي بين‌المللي عقب مانده بود و همچنان با يک لوتار ماتئوس پا به سن گذاشته و کند به عنوان ليبرو بازي مي‌کرد و در رقابت‌هاي بين‌المللي تحقير مي‌شد، به عنوان يک مربي و کارشناس جوان گمنام در برنامه تلويزيوني معروف "اشپورت‌اشتوديو" ظاهر شد.
اگر بخواهيم شاخصه هاي الگوي مديريتي رالف را بررسي کنيم به مواردي ميرسيم که به شرح آن مي پردازيم:
- رالف بر جذب بازيکنان زير 24 سال بسيار اصرار داشته واگر در پي دليل اين خواسته باشيم باز به سبک بازي تيم هاي تحت هدايت او ميرسيم چون اين سبک بازي مسستلزم دودنگي وآمادگي جسماني زيادي بازيکن است براي همين آنها در آکادمي خود از بازيکنان و استعداد هايي بهره مي برند که کمک کننده به سبک بازي آنها باشد. اين را مي توان در استعداد هاي شکوفا شده آنها ديد کساني مانند نبي کيتا ، هالند ، مانه ، ورنر و بسياري از بازيکنان ديگر.
- انتخاب مربيان که بتوانند ادامه دهنده ي سبک رالف باشند زمانيکه رالف از سمت سرمربيگري لايپزيش استعفا داد ناگلزمان را براي فصل بعد برگزيد ناگلزمن به عنوان سرمربي بعد از رالف رانگنيک بهترين گزينه براي حفظ فلسفه بازي لايپزيش بود کسي که در هافنهايم زماني دستيار رالف بوده و حتي توانسته به عنوان سرمربي هافنهايم را به چمپيونزليگ ببرد. اين انتخاب خود شخص رالف بود که با استقبال ناگلزمان همراه شد.
در نتيجه اين موضوع ميتواند سرمشق خوبي براي تيم هاي ديگر باشد و استفاده از يک مربي صاحب سبک در ابعاد مديريتي آنها را در رسيدن به اهدافشان کمک مي کند که نيازمند به برنامه ريزي ، امکانات و هماهنگ سازي ابزار باشگاه با اهداف پيش رو است . اينکه آنها بدانند چه مي خواهند و در مسير رسيدن به اين خواسته ابزار هاي مورد نيازشان را به وجود آورند و به نحو احسن استفاده کنند.
استفاده از مطالب وبسایت با ذکر منبع بلامانع است. کلیه حقوق این وبسایت متعلق به مجموعه بارسانیوز می‌باشد.
