1045- دستفروش قهرمان
زمان ارسال : یکشنبه 15 تیر 1399
در شب (10 تیر) و اتفاق آتش‌سوزی کلینیک سینا اطهر(مهر)، ویدیویی در شبکه‌های اجتماعی منتشر شد که جوانی (عنایت آزغ) راجع به اتفاقات آتش‌سوزی و نجات چند نفر حرف زد:
داشتم اجناسم را می‌فروختم که صدای انفجار را شنیدم. دومین انفجار خیلی مهیب بود. به سمت کلینیک که سر چرخاندم، دیدم چند خانم در حال جیغ و فریاد هستند و درخواست کمک می‌کردند. کسی کمکشان نرفت. من تصمیم گرفتم خودم کمک کنم. طبقه‌به‌طبقه شیشه‌ها را شکستم و بالا رفتم و بعد هم آنها را به سمت پشت‌بام بردم تا امدادگرها بیایند.
بچه هم همراهشان بود که بچه را هم نجات دادیم. بعد خودم همان‌طور که بالا رفته بودم، پایین آمدم.
بخش تکان دهنده ماجرا این است که در حین این که او انسانها را نجات می‌داده بساط کوچک دستفروشی او (انگشترهای نقره) همراه با موبایلش به سرقت رفته است.
او که بی تامل به داخل آتش رفت و 11 زن و یک کودک را نجات داد می‌گوید: غیرتم اجازه نداد بایستم زمانی که صدای کمک خواهی می‌آمد.
پی نوشت: پس از انتشار ویدئو در فضای مجازی شهردار تهران طی مراسمی از ایشان تقدیر بعمل آورد....
داشتم اجناسم را می‌فروختم که صدای انفجار را شنیدم. دومین انفجار خیلی مهیب بود. به سمت کلینیک که سر چرخاندم، دیدم چند خانم در حال جیغ و فریاد هستند و درخواست کمک می‌کردند. کسی کمکشان نرفت. من تصمیم گرفتم خودم کمک کنم. طبقه‌به‌طبقه شیشه‌ها را شکستم و بالا رفتم و بعد هم آنها را به سمت پشت‌بام بردم تا امدادگرها بیایند.
بچه هم همراهشان بود که بچه را هم نجات دادیم. بعد خودم همان‌طور که بالا رفته بودم، پایین آمدم.
بخش تکان دهنده ماجرا این است که در حین این که او انسانها را نجات می‌داده بساط کوچک دستفروشی او (انگشترهای نقره) همراه با موبایلش به سرقت رفته است.
او که بی تامل به داخل آتش رفت و 11 زن و یک کودک را نجات داد می‌گوید: غیرتم اجازه نداد بایستم زمانی که صدای کمک خواهی می‌آمد.
پی نوشت: پس از انتشار ویدئو در فضای مجازی شهردار تهران طی مراسمی از ایشان تقدیر بعمل آورد....
استفاده از مطالب وبسایت با ذکر منبع بلامانع است. کلیه حقوق این وبسایت متعلق به مجموعه بارسانیوز می‌باشد.
