..........
دشمنان همان دوستان سابق اند...
..........
تُعِزُّ مَنْ تَشَاءُ وَتُذِلُّ مَنْ تَشَاءُ
هر کس را بخواهی، عزت می دهی، و هر که را بخواهی خوار می کنی.
حکایت مسعود فردمنش
زمان ارسال : جمعه 27 فروردین 1400
مسعود فردمنش که شاعر و ترانه سرای آهنگ های خواننده های قدیم بوده. شاید ب شهرت ایرج جنتی عطایی شهریار قنبری یا یغما گلرویی نباشه ولی بی شک اشعار بی نظیری داره.
اشعاری که شاید جذاب نباشن و خیلی ها بگن ساده اس.
دو تا آلبوم حادثه و حکایت رو برای سیاوش قمیشی، ترانه هاش رو گفت که واقعا این دو تا آلبوم بنظر من بهترین سیاوش قمیشی بودن. که از وقتی با فردمنش کار نکرد دیگه اون خواننده سایق نشد.
یک شعر ازش میزارم و یکی در کامنت. این شعر و مخصوصا دومی بینظیرن
آن لحظه که از نیاز انسان
دارد نه کم از هوای حیوان
یک دانه گندم طلایی
از تشت طلا گران بها تر
در حادثه های ناگهانی
سالم ز مریض مبتلا تر
اسوده مباش که بی نیازی
یک آن دگر پراز نیازی
آن جا که تو فرعون زمانی
در تیر رس باد خزانی
از اینکه بارسا نیوز را انتخاب کردید متشکریم. به نظر میرسد شما از یک مسدود کننده تبلیغات استفاده میکنید.
تبلیغات به ادامه فعالیت و ارائه خدمات باکیفیت و اخبار بروز کمک میکند.
لطفاً مسدود کننده تبلیغ را غیرفعال کنید و از اخبار بروز سایت لذت ببرید.