خب، با بخش چهارم کرپیی پاستاها در خدمت شما هستم، این قسمت، شخصیتی به نام این مرد (This man) رو به شما معرفی میکنم، بدون مقدمه میریم سراغ بحث:
در سال ۲۰۰۸، بازاریاب ایتالیایی، آندره آ ناتالا، وبسایتی ساخت با نام Ever Dream This Man و ادعا کرد که از سال ۲۰۰۶ بسیاری از افراد بهطور مکرر این مرد را در خواب دیدهاند، اما هرگز در زندگی واقعی چنین شخصی دیده نشدهاست.
داستان این مرد
بیماری نزد یک روان پزشک میرود و به او میگوید که برخی اوقات در خواب مردی را میبینند و او را توصیف میکند، روان پزشک نیز تصویر مرد را روی کاغذ رسم میکند. سپس روان پزشک نقاشی را برای سایر همکارانش میفرستد و برخی بیماران مدعی میشوند که این مرد را در خواب دیدهاند ولی هیچ وقت در واقعیت او را ندیدهاند. طبق این داستان بعداً بیش از ۲۰۰۰ نفر از شهرهای بزرگ مانند لس آنجلس، تهران، پکن و … نیز ادعا کردهاند که خواب این چهره را دیدهاند.
ناتالا برای توضیح این پدیده ۵ نظریه را مطرح کرد.
تصویر این مرد نمونه ای از کهنالگوی یونگی است که در موقعیتهای بسیار دشوار زندگی در ضمیر ناخودآگاه انسانها شکل میگیرد.
این مرد جلوه ای از خدا است.
یک نهاد نامشخص، ذهن افراد متعددی را شرطی کرده است تا این رؤیا را ببینند.
بعضی افراد، بعد از شنیدن این داستان، چهرهٔ این مرد را در خواب دیدهاند.
تشخیص چهره در خواب معمولاً کاری دشوار است، به همین دلیل برخی برای توصیف چهرهای که بارها در خواب دیدهاند، به اشتباه، به تصویری که ناتلا از این مرد کشیده متوسل میشوند.
گزارشهای مردمی ازمشاهده این مرد:
برای برخی، این مرد مهربان و صمیمی بوده است اما برخی دیگر گفته اند که او قصد جانشان را داشته است. در اینجا به برخیاز این گزارشها که در صفحه فیسبوک این کمپین آمده، اشاره میکنیم.
1 من این مرد را در خواب دیدم که در خیابان قدم میزد و درجهت مخالف من و از کنار من رد میشد. او از من قدبلندتر بود و شروع به صحبت با من کرد. او گفت:«من به تو ایمان دارم. تو میتوانی از پس این فشارها و رنجها برآیی.»
2 من این مرد را در خواب دیدم که قصد کشتن من را داشت. من به تنهایی درحال قدم زدن بودم که این مرد با همین لبخند بهآرامیبه سمتم آمد. همینطور که به من نزدیک میشد، سعی کردم جیغ بکشم اما نمیتوانستم. لحظه ای که خواستم فرار کنم، شروع به خندیدن کرد. نمیتوانستم سریع بدوم، درهمین لحظه از خواب پریدم. این مرد را بازهم در خواب ودر مکانهایی دیگر دیدم.
3 من این مرد را در خواب دیدم. واقعًا خواب عجیبی بود. در شهری متروک رها شده بودم و به دنبال کمک بودم. این مرد را دیدم که از پنجرهای به من نگاه میکرد. من وارد یکی از خانه ها شدم و روی تختی نشستم. آنگاه صدای غژغژی شنیدم؛ بهاطراف نگاه کردم و آن مرد را دیدم. تابه حال چنین خوابی ندیده بودم و بعد از آن هم ندیدم.
4 من در بیمارستانی قدیمی ایستاده بودم و یک برانکارد قدیمی در آنجا رها شده بود. تابه حال در چنین مکانی نبودم؛ اما احساس کردم که آنجا را میشناسم. درحالیکه از راهرویی عبور میکردم، این مرد را دیدم که بااشاره، مرا صدا میزند تا او را دنبال کنم. به دلایلی به نظر ترسناک میرسید. به طور نامفهومی برسر من فریاد میکشید. بنابراین سعی میکردم که به دنبالش بروم. اما وقتی از راهرو گذشتیم، درحالی که لبخند میزد و یک چاقوی جراحی در دست داشت، درمقابلم ایستاد. آنگاه متوجه شدم او قصد جانم را دارد. سعی کردم فرار کنم اما نمیتوانستم حرکت کنم. درحالیکه به طور عجیبی میخندید، سعی کرد تا گلویم را ببرد. در همان لحظه از خواب پریدم؛ اما گلویم بهشدت درد میکرد به طوریکه قادر به صحبت نبودم.
5 او به سمتم آمد و دستم را گرفت. من 6 سال داشتم و او حدود 32 سال. او به من گفت که به تختم بروم و بخوابم. من به حرفش گوش کردم و خوابیدم. بعداز مدتی او اسم مرا صدا زد و مرا از خواب بیدار کرد اما پتو را از روی سرم برنداشتم. او به طور خوشایندی گفت:« بیدار شو الکس. من به تو صدمه نمیزنم.» من پتو را بهآرامی از روی سرم کنار زدم و او را دیدم. او برروی لباسش برچسب اسمی داشت که متوجه شدم نام اوست. اسم او دان بود.
اوچه کسی است وچه می خواهد؟
نشریه «اپکتایمز» که در گزارشی به بررسی این موضوع پرداخته، درباره احتمالات او نوشته:« نظریه ها ی مختلفی درباره آن وجود دارد. برخی میگویند این مرد با فرضیه صورت ازلی و ناخودآگاه جمعی «کارل» همخوانی دارد. این چهره احتمالاً چهرهای ازلی است که درزمان سختی و مشکلات پدیدار میشود. برخی میگویند احتمالاً این مرد، انسانی واقعی است که توانایی سیر در رویای افراد را دارد. برخی میگویند او از موجودات ماورایی است که در رویاهای افراد آشکار میشود. اما برخی دیگر میگویند که در رویاهایشان، چهره این مرد به طور واضح مشخص نیست و وقتی تصویر او را میبینند، ویژگیهای ظاهری او را بسیار مبهم بیان میکنند. پوستر و اعلانه ایی از این چهره در تمام جهان منتشر شده است. وبسایت این کمپین، پوسترهایی از آن را در کشورهای لتونی، برزیل، آلمان و جاهای مختلف دنیا نشان میدهد.»
خب این هم از بخش چهارم، امیدوارم لذت برده باشید
حتما بخش های قبلی رو مطالعه کنید
ببخشید بابت عکس مطلب، هرکاری کردم قبول نکرد، خودتون تو اینترنت میتونید پیداش کنید