پیشبینی رایگان مسابقات فوتبال اروپایی
بارسلونامنچسترسیتیمنچستر یونایتدلیورپولآرسنالچلسی
داغ تــرین هاپیشخوان شخصیپیشبینی رایگان

بیماری‌ای که بی‌سروصدا در سراسر فوتبال در حال شیوع است (پارت اول)

زمان ارسال : پنجشنبه 8 مهر 1400
مایک فنیکس به یاد ندارد که پاول کاردن او را به نزد خود فرا خوانده باشد. او به خاطر ندارد که سرمربی ساوت‌پورت در اکتبر ۲۰۱۵ او را مقابل کیدرمینستر هریرز به زمین فرستاده باشد. او به یاد نمی‌آورد که کاردن اندکی بعدتر با دست به او اشاره کرده باشد. او حس تحقیر ناشی از تعویض شدن دوباره را پس از تنها ۱۰ دقیقه حضور در زمین به یاد ندارد. اما فنیکس شب پیش از آن را تقریبا به خاطر می‌آورد. او نمی‌توانست بخوابد. «بنابراین دو تا از این قرص‌ها را از دوستم گرفتم … بی‌هوش شدم.» بقیه آن آخر هفته در ذهن او کمابیش یک جاخالی بزرگ است.

فنیکس به یاد می‌آورد که یک سال پیش‌تر از تلفورد یونایتد به بارنزلی رفت. او به خاطر دارد که یکی از دو بازی‌اش [برای بارنزلی]، مقابل ام.کی. دونز بود؛ بازی‌ای که در آن برای اولین بار توسط لی جانسون مورد استفاده قرار گرفت و وظیفه‌اش یارگیری با دله الی بود. او بیشترِ آن دوره‌ی ناخوشایند را به خاطر دارد. او به یاد می‌آورد که برای کنار آمدن با مرگ یکی از خویشاوندان نزدیکش دست و پا می‌زد. او به خاطر دارد که از بیماری کرون – یک بیماری التهابی روده – رنج می‌برد و آن را از هم‌تیمی‌ها و کادر فنی پنهان می‌کرد. او به یاد می‌آورد که در سفرهای دراز تیم برای بازی‌های خارج از خانه، بی‌قرار می‌نشسته و برای رسیدن به یک توالت مستأصل بوده است. او تلاش برای کنترل اعصابش را که به خاطر وضعیت سلامتیش به هم ریخته بود، به یاد دارد.

فنیکس به یاد ندارد که سوار اتوبوس تیم شده باشد تا از مسیر بزرگراه M6 به کیدرمینستر سفر کند، چرا که از اتوبوس جا مانده بود. «یک سره خوابیدم … لنگ ظهر بیدار شدم.» او مکالمه‌اش با دوست‌دختر سابقش را به یاد نمی‌آورد که در طی آن او را راضی کرد با وجود پا به ماه بودن، دو ساعتی با ماشین فورد کایش رانندگی کند تا او را از خانه‌اش در شمال غربی انگلیس به محل بازی ببرد. به گفته‌ی فنیکس این رساندن «کلی پایش آب خورد»، چون که دوست‌دخترش او را دم ورزشگاه پیاده کرد ولی همان جا منتظر نماند. «او در عوض با کارت اعتباری من رفت خرید.»

در مسیر آنها به وست میدلندز تأخیر دیگری هم پیش آمد. این یکی ناشی از پنچری تایر بود. او تقریبا به خاطر دارد که موبایل در جیبش زنگ خورده باشد و کاردن از او پرسیده باشد کجا است. او تقریبا به خاطر دارد که به او گفته باشد «آن جا خواهم بود … در راهم.» این مربوط به قبل از پیش آمدن مشکل پنچری بود. او تقریبا به یاد دارد که دو مایل در شانه‌ی جاده تا یک مجتمع خدماتی کنار جاده‌ای دویده و برگشته است. هواداران ساوت‌پورت در جاده با ماشین‌هایشان از کنار او عبور می‌کردند. آنها می‌پرسیدند «خوبی؟ ساعت بیست دقیقه به سه است رفیق و تو بغل جاده‌ای … .»

فنیکس کلمات در هم بر هم خود را در تلاش برای توضیح آنچه رخ داده بود، خیلی محو به یاد می‌آورد. «در هپروت بودم – خواب‌آلود؛ نمی‌دانم در این قرص‌ها چی بود.» او بازی‌اش را چندان در خاطر ندارد. «ظاهرا ۱۰ متر در آفساید ایستاده بودم و دست‌هایم را در هوا بالا گرفته بودم و توپ می‌خواستم … نمی‌دانستم دارم چه کار می‌کنم.»


خیلی ممنون که مطالعه کردید
ادامه در پارت‌های بعدی


منبع : The Athletic
مهمانکاربر مهمان@Guest
از اینکه بارسا نیوز را انتخاب کردید متشکریم. به نظر می‌رسد شما از یک مسدود کننده تبلیغات استفاده می‌کنید.
تبلیغات به ادامه فعالیت و ارائه خدمات باکیفیت و اخبار بروز کمک می‌کند.
لطفاً مسدود کننده تبلیغ را غیرفعال کنید و از اخبار بروز سایت لذت ببرید.