یکبار گریه کردم چون کفشی نداشتم
تا با دوستانم فوتبال بازی کنم
ولی یکروز مردی را دیدم که پا نداشت
و فهمیدم چقدر ثروتمند هستم
زین الدین زیدان
تا با دوستانم فوتبال بازی کنم
ولی یکروز مردی را دیدم که پا نداشت
و فهمیدم چقدر ثروتمند هستم
زین الدین زیدان
6
32
0
خیلی قشنگ بود
ولی برادر این مال زیدان نیستا😂
ولی برادر این مال زیدان نیستا😂
120اقا تحقیق کردم جمله زیدانه و حرف شما هم درسته تو گلستانم بوده اما خو به زبون زیدان و فوتبال این شکلی چند جا زده سرچ کنید
000
هرگز از دور زمان ننالیده بودم و روی از گردش آسمان درهم نکشیده مگر وقتی که پایم برهنه مانده بود و استطاعت پای پوشی نداشتم به جامع کوفه در آمدم دلتنگ. یکی را دیدم که پای نداشت سپاس نعمت حق به جای آوردم و بر بی کفشی صبر کردم
020اینو واقعا خودش گفته؟😐
این یه حکایت از گلستان سعدیه
این یه حکایت از گلستان سعدیه
010
استفاده از مطالب وبسایت با ذکر منبع بلامانع است. کلیه حقوق این وبسایت متعلق به مجموعه بارسانیوز می‌باشد.
