تابستان کذایی ! سرابه بارتویی ! بهاره لاپورته√

با بسته شدن نقل و انتقالات تابستانی , احتمالا شاید تا لحظاتی دیگر , فوری غیر رسمی ، به زودی , موندودیپورتیوو, اسپورت , گلیم بالاگ , کوتی , دیماریا , کلوب , سری , غضنفر , مشهدی پرویز , کربلایی جعفر , میرزا کوچک خان جنگلی , تقی و نقی > همگی بسته شد . گویی به اندازه ی تمام سال هایی که توپ و فوتبال را شناختم این دو ماه سپری شد . از من شاد تر و سرزنده تر وجود ندارد خوشحال تر و سرحال تر وجود ندارد با روحی آزاد و رها . مگر می شود از این همه کلمات بیهوده و واهی رها شد؟!!!مگر می شود عاشق سراب ساختگی و پوچ موندو اسپورت و بارتمئو و فرناندز شد ؟ شادم از رهایی از این کلمات از این وسوسه ی کلیک و جستجوی جرعه ای کوتینیو در سرابه بارتو در این تابستانه کویری و داغ , داغ و سوزان از چرندیات . تابستان کذایی !!! از احساس که بگذرم مسرور میشوم زمانی که به ناصر خلیفی و مردانگیش نسبت به ما بارسایی ها انجام داد خواه از سر نفرت باشد خواه از سر حماقت و هر چه بود باید ستایشش کرد چرا که پیشنهاده دیوانه واره پنجاه میلیون یورویی بارتوی مریض را رد نمود تا نتواند حتی قطره ای آب در قمقمه ی جویندگان آب بریزد و پشت دیواره پوشالیه فرناندز و سگورا مخفی شود تا عطش ها را برای سیراب شدن خود و یارانش فرونشاند . درود و صدها درود به بندیتو و لاپورته که نه سراب بلکه آبشاری از عشق را به سوی جوانه ها ی بارسایی روانه میکنند که به جای خشکاندن در سرابه تابستانی بارتو و دوستان در بهاره زیبای لاماسیا رشد و سپس آبی و اناری شوند . نابود باد سراب بارتو زنده باد بهاره لاپورته