وقتی چشممان به remontada خشک شد

دیشب همه منتظر بودیم . ساعت هایمان را کوک کردیم. استکان استکان چایی خوردیم وبه انتظار نشستیم . به انتظار یک remontada ی دیگر . نمی خواهم تظاهر به چیزی کنم که نیستم نمی خواهم بگویم وقتی دقیقه ی چهار توپ به تور چسبید تلویزیون را خاموش کردم وخوابیدم . حتی موقعی که بنزما گل زد هم این کار را نکردم .منتظر بودم ، منتظر چیزی که مرده بود. remontada!
remontada مرد ، وقتی که ترشتگن در دقیقه چهار برای حرکت به سمت توپ منتظر یک معجزه بود .
remontada مرد ، وقتی والورده می خواست فلسفه ی صد ساله را یک شبه تغییر دهد.
remontada مرد ،وقتی بارتومئو ومدیران بی لیاقت بارسا نتوانسته بودند جانشین مناسبی برای نیمار ، ژاوی و دنی آلوز پیدا کنند .
remontada مرد ، وقتی رئالی ها باورشان نمی شد بر بارسا غلبه کرده اند واز خود بی خود شده بودند . نمونه اش حرکت زشت راموس .
remontada مرد ، وقتی امیدمان برای پیروز شدن آندره گومز بود!
remontada مرد وچه مرگ فاجعه باری بود.
در همین حال تعویض های زیدان بسیار آزار دهنده شده بود . انگار داشت اسلحه هایش را امتحان می کرد و می گفت :نگاه کنید : به بازیکنان من ، به قدرت تیمیه ما!
آن ها خودشان هم از این برد لذت نبردند ؛ کشتن یک گرگ افتخار آمیز است اما کشتن یک سوسک چندش آور است . سوسکی که دست پرورده ی زحمات بارتومئو و مدیران نالایق بارسا بود وبارسا ایستاده در برابرمان جان داد .
دیشب در حالی که نیمار فن ها از تاثیر زیاد نیمار بر تیم سخن می گفتند . من بیشتر از همیشه از نیمار بدم آمد . کسی که با رفتنش تاثیر بدی روی تیم گذاشت . این تاثیر را در پاهای خسته ی لوییس دیدم . در پاس های بی دقت بوسکتس . همه در زمین گم شده بودند و بازنده ها(پاریسی ها) به خاطر دزدیشان به ما خندیدند و چه صحنه های رقت انگیزی بود!
اما باید فراموش کرد .باید این باخت را در صندوقچه ی خاطرات قرار داد .درش را ققل کرد وکلیدش را به جایی انداخت که دست هیچ کس به آن نرسد . باید دوباره شروع کرد . باید دوید .باید بارسایی ساخت زیبا و جوان . بارسایی که مدیرش بارتومئو وشبه بارتومئو ها نباشد . بارسایی که جواهراتش را به خاطر آن که MSN دارد از دست نمی دهد . ‌بارسایی که تداعی گر خاطرات کچل دوست داشتنیمان باشد . باید ساخت ، نه برای برد رئال ، نه برای قهرمانی هایی که حسابشان از دستمان در رفته است بلکه به خاطر هوادارانی که با اشک واندوه شاهد سقوط تیمشان بودند .باید از اول ساخت از اول اول .