اولین هدیه ات یک توپ بود |
همیشه با توپ دوستانم بازی میکردم چون پشت جای که بازی میکردیم درخت نخل بود و اگر توپ به آن جا میرفت سوراخ میشد و من از توپم مواطبت میکردم در نتیجه کم تر پیش می امد که توپم را برای بازی بگذارم ... در فوتبال همیشه افراد ارام را انتخاب میکردم چون آن های که شلوغ بودند توپ را به پشت نخل ها میفرستادند
آخرین ملاقات با ویلا ( محله آگوئرو ) |
من 16 سالم بود که آنجا را ترک کردم . وقتی از بعضی از بچه احوالشان را پرسیدم . یکی مرده بود و دیگری زندان بود و یکی هم تحت تعقیب پلیس بود ! , هنوز هم با وجود 20 سال با بعضی از آن ها در ارتباط هستم
فرصت در فوتبال |
بله باید استعداد داشته باشید . من آن سال ها با یک پیرمرد اشنا شدم که در ایندیپندنته کار میکرد . او من را به جای برد و آن ها از من تست فوتبال گرفتند اگر ان پیرمرد نبود من هم فوتبالیست نمیشدم . با کارلوس توز هم صحبت کردم و او هم شرایط من را داشت
فوت مارادونا |
خیلی احساس بدی داشتم ، خیلی بد. وقتی فهمیدم ، فکر می کردم مثل بقیه موارد دروغ است ، اما از آنجا که دیدم بسیاری از مردم این را می گویند ، از شخص نزدیکی پرسیدم و او پاسخ داد که خبر درست است