پیشبینی رایگان مسابقات فوتبال اروپایی
بارسلونامنچسترسیتیمنچستر یونایتدلیورپولآرسنالچلسی
داغ تــرین هاپیشخوان شخصیپیشبینی رایگان

ویژه ؛ سه سال پیش شاعر فوتبال از مستطیل سبز خداحافظی کرد

زمان ارسال : شنبه 27 دی 1399
ساموئل بکت، شاعر و و فیلسوف ایرلندی می گوید:" شاعران خودِ احساس هستند، فیلسوفان هوش بشری." جمله پیچیده ای بود؟ منظور او رونالدینیو بوده است. مردی ساده از برزیل که با دریبل هایی که جهان را غرق در پیچیدگی کرد.

رونالدینیو حالا در نامه ای زیبا از خودش گفته است. نامه او به 8 سالگی خودش است. نامه از روزی شروع می شود که او فهمید دیگر پدرش نیست.

فردا وقتی بعد از فوتبال به خانه برمی گردی خواهی دید که افراد زیادی در خانه هستند. تمام خانواده، افراد آشنا یا غریبه. اول فکر خواهی کرد آن ها به خاطر تولد 18 سالگی برادرت آمده اند. همیشه وقتی از فوتبال به خانه برمی گشتی، مادر داشت می خندید این بار اما او می گریست. برادرت در آغوشت می کشد و می گوید پدر تصادف کرده است، او دیگر باز نمی گردد.

تو متوجه منظورش نمی شوی با خود می گویی پس کی قرار است او باز گردد؟ پدر کسی بود که به تو می گفت در زمین خلاقانه بازی کن. به تو می گفت فقط به توپ توجه کن. او بیش از هر کسی به تو ایمان داشت. وقتی برادرت سال قبل به صورت حرفه ای در گرمیرو شروع به بازی کرد، پدر می گفت او خوب است اما برادر کوچک ترش را ببینید.

با برادرت و افراد بزرگ تر از خودت فوتبال بازی می کنی، همه خسته می شوند اما تو نه. وقتی 13 ساله شوی، مردم در موردت حرف می زنند. در مورد آنچه که می توانی با توپ انجام دهی. در آن بازه فوتبال تنها برایت یک بازی است. سال بعد، سال 1994 جام جهانی به تو نشان می دهد که فوتبال یه بازی نیست. 17 جولای 94 تمام کشور می ایستند تا فینال جام جهانی ببینند. در خوشحالی های جنون آمیز بعد از قهرمانی برزیل این را می فهمی که در ادامه عمرت می خواهی چه کنی. دسته آخر می فهمی فوتبال در برزیل یعنی چه. قدرت این ورزش را می فهمی. مهم تر از همه خواهی فهمید که فوتبال چگونه می تواند همه مردم را شاد کند. آن روز به خودت می گویی می خواهم برای تیم ملی بازی کنم. اما بدان کسی باور نمی کند.

مربیانی را خواهی دید که به تو می گویند با استایل خاصت بازی نکن. آن ها فکر می کنند تو باید کمتر دریبل بزنی. به تو می گویند تو هیچوقت یک فوتبالیست نمی شوی.

این کلمات را گوش کن و از آن ها برای خودت انگیزه بساز. به جملات پدر فکر کن. آزادانه بازی کن، فقط به توپ توجه کن. با شادی بازی کن. این چیزی است که خیلی از مربیان درک نمی کنند. اما وقتی پای به زمین می ذاری چیزی را برنامه ریزی نکن. همه چیز ناخودآگاه به سراغ تو خواهند آمد. پاهایت تصمیم نهایی را می گیرند. خلاق بودن مهم تر از حساب شده بودن است.

فردای قهرمانی برزیل، سرمربی جوانان گرمیرو تو را به دفترش دعوت می کند و می گوید به تیم ملی زیر 17 سال دعوت شده ای. به کمپی می روی که بزرگان در آن بوده اند. در جایی می نشینی که روماریو، رونالدو و ریوالدو نشسته اند. وقتی سرت را بر بالین می گذاری به این فکر می کنی که کدام یکی از اسطوره هایت شبی را اینجا به صبح رسانده اند.

وقتی 18 ساله شوی به چیزی می رسی که پدر به آن افتخار خواهد کرد. اولین بازی ات را برای تیم اصلی گرمیرو. نمی توانی زمین سبز را با اسطوره ات تقسیم کنی اما سال ها بازی او را دیده ای و می توانی تصمیم بگیری.


سال بعد برای تیم ملی کشورت به میدان می روی. وقتی به تیم ملی می روی، دوستان جدیدت در مورد پسرکی با شماره 10 صحبت می کنند. آن ها از تو می گویند. به خودت غره نشو. مسیر سختی در پیش داری. این مهم ترین لحظه زندگی ات خواهد بود. وقتی به چنین سطحی می رسی، مردم از تو توقعات زیادی دارند.

تنها یک نصحیت بهت می کنم راه خودت را برو. آزادانه بازی کن. این تنها راه ادامه حیات تو است. بازی برای تیم ملی زندگی ات را عوض می کند. تمامی درب هایی که فکرش را هم نمی کنی به رویت باز می شوند. کم کم به فکر بازی در اروپا می افتی، جایی که اسطوره هایت گام برداشته اند. رونالدو در مورد زندگی در شهر بارسا به تو می گوید. تو به افتخاراتش می نگری و می خواهی تاریخ بسازی. سال 2001 به پاریس می روی، به پاری سن ژرمن.

چگونه به تو توضیح دهم پسرکی که در خانواده ای فقیر در یکی از فاولاهای برزیل متولد شد حالا در اروپا زندگی می کند. غیر ممکن است. حتی اگر بگویم هم تو نخواهی فهمید. از پاریس تا میلان، همه چیز مثل برق می گذرد. تو می خندی چون فوتبال سرگرم کننده است. چرا باید جدی بود؟ بازهم به تو می گویم، خلاقیت بهتر از حساب شده عمل کردن است. آزاد بمان، تو قهرمان جام جهانی می شوی. آزاد بمان، تو قهرمان لیگ قهرمانان، لالیگا و سری آ می شوی. آزاد بمان، تو برنده توپ طلا می شوی. چیزی که باید به آن افتخار کنی این است که به تغییر فوتبال باشگاه بارسلونا کمک کردی. وقتی به باشگاه آمدی، رئال مادرید قدرت بلامنازع اسپانیا بود، وقتی رفتی کودکان آرزوی بازی در بارسلونا را داشتند بارسا همان جایی بود که باید دست در دست هم به قله دنیای فوتبال می رسیدی همان جاهایی که سالها تو در آرزوی آن بودی و بارسا در انتظار کسب کردن آن همان تاریخی که تو به دنبال نوشتن آن و بارسا برای نگه داشتن آن تلاش می کرد لحظات حضورت در بارسا همانند ضرباتی که به توپ می زنی با یک سر تکان دادن برایت می گذرد نوای فوتبال در بارسا زیبا است خاطراتی که هنوزم برایت لذت بخش است

در بارسا در مورد پسری می شنوی که در تیم جوانان بازی می کند. کسی که به مانند تو شماره 10 می پوشد، به مانند تو می خندد و با توپ به مانند تو بازی می کرد. به همراه هم تیمی هایت برای دیدن بازی اش می روی. وقتی او را می بینی، می فهمی که او بازیکن بزرگی می شود. او با همه فرق دارد. او لیونل مسی است.
مهمانکاربر مهمان@Guest
از اینکه بارسا نیوز را انتخاب کردید متشکریم. به نظر می‌رسد شما از یک مسدود کننده تبلیغات استفاده می‌کنید.
تبلیغات به ادامه فعالیت و ارائه خدمات باکیفیت و اخبار بروز کمک می‌کند.
لطفاً مسدود کننده تبلیغ را غیرفعال کنید و از اخبار بروز سایت لذت ببرید.