خروج از یوونتوس و آرام گرفتن در آرسنال اصلا راحت نبود. ولی حضور ونگر و راهنماییهایش به او کمک میکرد تا درست مثل دنیس و پاتریک، مسیر را بهدرستی طی کند. بهسرعت و با دورههای کوتاهمدت فشرده زبان انگلیسیاش را تقویت کرد. فرهنگ بریتانیا را مطالعه کرد تا بتواند به خوبی امثال تونی آدامز، مارتین کیون، لی دیکسون و ری پارلر را درک کند. مردانی که سنتهای قدیمی طرفداران آرسنال را نمایندگی میکردند و همان ذهنیت قدیمی یک برنده را داشتند. تیری فقط میخواست یاد بگیرد و نشان دهد که از چیزی نمیترسد. حتی از بازی فیزیکی و لگدهایی که در هر مسابقه به سمت ساق پاهایش نشانه رفته میشد. چیزهایی که در فرانسه ممکن بود باعث اخراج شود، اینجا فقط جزئی از جریان مسابقه بود.
گل نزدنها و اشتباهاتش باعث شد تا دوباره همهچیز را از ابتدا مرور کند و بیاموزد. هنر گلزنی و درک فضاها و حس توپ در زیر پاهایش را بارها و بارها تمرین کرد تا به آن چیزی که میخواست برسد. «من برای پرورش او کار سختی نداشتم. میتوانستید اشتیاق و هوشمندی را در تیری ببینید. وقتی این کیفیتها را داشته باشید، بقیه کار آسان است و بازیکن مدام پیشرفت خواهد کرد.» آرسن ونگر دیگر آرام بود. بعد از چند ماه سخت و طاقتفرسا، الماس او تراش یافته و زیبا شده بود. شاید آرسنال در آن فصل چندان موفق نبود. نایبقهرمانی در لیگ برتر و شکست در فینال یوفا کاپ برای آنها چندان راضیکننده به نظر نمیرسید؛ اما همه از تولد یک ستاره جدید خوشحال بودند.
شاید اگر آن چند ماه سخت ابتدایی نبود، آمار گلهای او از 26 هم فراتر میرفت و رکورد جدیدی خلق میشد؛ اما اینها همه یک نشانه بود. نشانهای از دوران جدیدی که دیگر نمادش را پیدا کرده بود.
بازیکنی که به گل نزدن مشهور بود، بعد از آن برای 5 سال مداوم هیچ فصلی را با کمتر از 30 گل به پایان نرساند.2001 تا 2006 سالهای تسلط تیری هانری بر لیگ برتر انگلستان بود. دورهای که افتخارات شخصی و تیمی متعددی را برای او و باشگاهش به ثبت رساند. قهرمانیهایی که هرکدام طعم و لذت خودش را داشت. از گلهای شاهکارش به منچستریونایتد، چلسی، لیدزیونایتد و استون ویلا گرفته تا شبهایی که در برنابئو و سنسیرو طرفداران تیمهای رقیب را وادار میکرد تا برایش دست بزنند.
رویای قهرمانی با آرسنال در اروپا او را به پیش میراند. آرزویی که در فینال سال 2006 به لمس کردنش نزدیک شده بود. ولی بارسلونا به رؤیاپردازیهای او و توپچیها خاتمه داد. آن شب تلخ شاید نقطه عطف دوران هنری در آرسنال بود. وقتیکه تصمیم گرفت که حالا نوبت جاهطلبیهای خودش فرا رسیده. هر چند که به آرسنالیها کمک کرد تا از هایبوری به ورزشگاه جدید منتقل شوند. ولی دیگر ذهنش در جای دیگری بود.
پیش همان بارسلونایی که آرزوی اروپایی او و ونگر را خراب کرده بود.«اصلا تصمیم آسانی نبود؛ و البته خجالت نمیکشم که بگویم هنگام خروج از آرسنال گریه میکردم. این سختترین اتفاق دوران حرفهای من بود و هیچوقت فراموشش نمیکنم.» جملاتی عجیب که تمام حقیقت را گفته بود.
از اینکه بارسا نیوز را انتخاب کردید متشکریم. به نظر میرسد شما از یک مسدود کننده تبلیغات استفاده میکنید. تبلیغات به ادامه فعالیت و ارائه خدمات باکیفیت و اخبار بروز کمک میکند. لطفاً مسدود کننده تبلیغ را غیرفعال کنید و از اخبار بروز سایت لذت ببرید.